وقتي ميگم قدرش رو بدون واسه اينه كه بعد از چند سال مثل من شعر سهرابي رو كه سالها باهاش زندگي كردي رو اشتباه ننويسي:
و عشق. تنها عشق. تو را به گرمي يك سيب ميكند مأنوس!
و عشق
تنها عشق
تو را به خوردن يك سيب ميكند ، مأنوس...
دلتنگيهايت زيباست. وقتي كه دلتنگي آدم را به نوشتن مي آورد بايد قدرش را دانست.
ميگن اين روزا قنارى از قفس دلش مىگيره
ميگن اين روزا صداهم تو حصار تن مىميره
آخه اين روزا غرورباش پرِ تنهايى و دردِ
تا نگاه كنى به دنيا فصل رفتن جون مىگيره
وقتى از ياد رفته باشى يا تو غربت مونده باشى
اون موقع ترانه هاتم توى دست غم اسيره
نميشه اينجا به هيچ كس دل بى قرارو خوش كرد
كسى آشنا نميشه با دلى كه پيرِ پيرِه